کد مطلب:28425 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

سخنی در بر حق بودن امام علی در تمام جنگ ها












ابو عبد اللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان، معروف به «شیخ مفید»، می گوید:

و از دلایل آن كه امیرمؤمنان در تمامی جنگ هایش بر حق بود و مخالفانش در گم راهی بودند، روایت های فراوانی است كه از پیامبرصلی الله علیه وآله به این تعبیر رسیده است كه: «ای علی! جنگِ با تو، جنگِ با من است و صلحِ با تو، صلح با من»،[1] و نیز این سخن كه: «ای علی! من با كسی كه با تو پیكار كند، در جنگم و با آن كه با تو در آشتی باشد، در آشتی ام».[2].

این دو حدیث، از طریق اهل سنّت و شیعه و نیز محدّثان منسوب به اهل سنّت و محدّثان منسوب به شیعه، روایت شده است و هیچ یك از عالمان، در سند آنها ایرادی وارد نساخته اند و هیچ فرد حدیث شناسی ادّعا نكرده است كه راویان این دو حدیث، دروغگو بوده اند.

سخنانی كه وضعشان چنین است، باید آنها را پذیرفت و به آنها عمل كرد؛ چرا كه هر یك از آنها اگر سخنی ناصواب بود، امّت اسلامی از دانشمندی كه آن را رد كند و راویانش را تكذیب نماید، تهی نبود.چنین سخنی از طعن و ایراد، مصون نمی مانْد و انگیزه های ساختگی بودنش روشن می گشت و نشانه های خداوند سبحان بر بطلانش اقامه می گردید.بدین ترتیب، صحّت و سلامت این دو حدیث از تمام آنچه گفته شد، خود، دلیلی روشن است بر ثابت بودن آنها- چنان كه ما بیان كردیم-.

از همین قبیل است روایت مستفیضی از پیامبرصلی الله علیه وآله كه به امیرمؤمنان فرمود: «ای علی! تو برای تأویل قرآن می جنگی، چنان كه من برای تنزیلش جنگیدم».[3] نیز این سخن پیامبرصلی الله علیه وآله خطاب به سهیل بن عمرو و كسانی كه (برای [ شنیدن] خطابه سهیل علیه بردگانی كه اسلام آورده بودند) نزد او گرد آمده بودند، كه: «ای گروه قریش! [ یا از این كارها] دست بر می دارید، یا این كه خداوند، مردی را به سوی شما برمی انگیزد كه برای تأویل قرآن با شما بجنگد، چنان كه من برای تنزیلش با شما جنگیدم».

برخی از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله به او گفتند: ای پیامبر خدا! او كیست؟ آیا فلانی است؟ فرمود: «نه». گفتند: پس فلانی است؟ فرمود: «نه؛ بلكه او همان وصله كننده كفش است كه اكنون درون اتاق است».

نگاه كردند و علی علیه السلام را در اتاق یافتند كه كفش پیامبر خدا را وصله می زد.[4].

و از همین قبیل است سخن پیامبرصلی الله علیه وآله به امیرمؤمنان كه: «پس از من با ناكثین، قاسطین و مارقین می جنگی».سخن درباره این حدیث هم مانند دیگر احادیثی است كه گذشت.این حدیث نیز از هر ایراد سَندی مبرّاست و دلیلی بر بطلان صدور آن نیست و ثبوتش مسلّم است و شیعه و اهل سنّت، تسلیم نقل و روایت آن اند و این، دلیلی دیگر است بر درستی آن حدیث.

و از همین نمونه هاست سخن پیامبرصلی الله علیه وآله كه: «علی با حق است و حق با علی است.بار خدایا!حق را بر محور علی بچرخان، هر كجا كه او چرخید».[5] این را نیز محدّثان اهل سنّت روایت كرده اند و در كتب صحاح خود آورده اند و كسی بر سندش اعتراض نكرده است و هیچ یك از آنان بر تكذیب راویانش اقدامی نكرده است و دلیلی عقلی یا نقلی بر باطل بودنش یافت نمی شود. پس اعتقاد به درستی آن، لازم است.و از همین هاست این سخن پیامبرصلی الله علیه وآله: «بارخدایا! دوست بدار آن را كه علی را دوست بدارد، و دشمن باش با آن كه با علی دشمن است، و یاری كن آن را كه علی را یاری رسانَد، و خوار ساز آن را كه علی را خوار سازد».[6] این روایت، مشهورتر از آن است كه نیازمند جمع سند باشد و این حدیث نیز نزد ناقلان اخبار، مسلّم است.

و نیز سخن پیامبر به علی علیه السلام كه: «خدا بكُشد آن را كه با تو می جنگد و دشمن باشد با كسی كه با تو دشمنی می كند».[7] این روایت نیز مشهور است و نزد محدّثان و اهل روایت، شناخته شده است و در كتب آنان ذكر شده است.

و نیز این سخن پیامبرصلی الله علیه وآله كه: «آن كه علی را اذیت كند، مرا اذیّت كرده است، و كسی كه مرا اذیت كند، خداوند متعال را اذیّت كرده است».[8] پیامبر خدا با این سخن، حكم كرد كه آزُردن علی علیه السلام آزردن خداوند است و آزردن خداوند- كه نامش شكوهمند است-، هلاك كننده و بیرون برنده از ایمان است. خداوندعز وجل فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا؛[9] بی گمان، كسانی كه خدا و پیامبر او را آزار می رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت می كند و برایشان عذابی خفّت آور آماده ساخته است».

از این گونه احادیث كه آوردیم، با همان مضامینی كه بر حقّانیت امیرمؤمنان و خطاكاریِ مخالفانش دلالت كنند، بسیار است كه اگر بخواهیم همه را گرد آوریم، كتابی قطور می شود و سخن به درازا می كشد و آنچه در این جا آوردیم، برای اثبات حقّانیت و هدفی كه آرزو می كنیم، بس است- اگر خداوند متعال بخواهد-.[10].

همچنین در پی گفتار شیخ مفید، این سخن ابن ابی الحدید، درخورِ توجّه است كه می گوید:

امامتِ پس از پیامبرصلی الله علیه وآله، حقّ امام علی علیه السلام بود و اگر او [ پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله] شمشیر می كشید، بی تردید ما حكم به خطاكاری و هلاكت تمام كسانی می كردیم كه با او مخالفت كردند؛ زیرا از پیامبر خدا احادیث صحیحی به اثبات رسیده است كه: «علی با حق است و حق با علی است و حق، آن جا می چرخد كه علی بچرخد» و بارها به علی علیه السلام فرمود: «جنگ با تو، جنگ با من است و آشتیِ با تو آشتیِ با من».[11].









    1. الفصول المختارة:245/2، أوائل المقالات، مفید: 285/4، فقه القرآن، راوندی:365/1.
    2. الأمالی، مفید: 4/213، بحار الأنوار:25/206/39.نیز، ر.ك: سنن ابن ماجة: 145/52/1.
    3. المسترشد: 142/429، كفایة الأثر: 76، الإرشاد: 123/1، كشف الغمّة: 336/1.
    4. الإفصاح: 135، مجمع البیان: 322/3، تأویل الآیات الظاهرة: 7/149/1.
    5. الطرائف: 150/103، كشف الغمّة: 143/1، إعلام الوری: 316/1، نهج الحقّ: 224.
    6. مسند ابن حنبل: 964/254/1 و همان: 951/250.
    7. الكافئة: 37/36، الاحتجاج: 55/330/1، بشارة المصطفی: 166، الإصابة: 3254/82/3.
    8. ذخائر العقبی: 122، المعیار والموازنة: 224، الإفصاح: 128، العدد القویّة: 50/248.
    9. احزاب، آیه 57.
    10. الجمل: 79 و 82.
    11. شرح نهج البلاغة: 297/2.